سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
✿ ❀ رنگ های دنیای من ❀ ✿
 
کل یوم عاشورا کل ارض کربلا

 


 امروز بار دیگر، حنجره که محل ظهور کلام هست، در پس خود انبوهی از حرفها را سد می‌سازد و دست که باید قلم در دست گیرد تا اندیشه را به تحریر در آورد،‌ از گرفتن باز ‌ماند
چقدر سخت است برایم ، سخن از امام حسین (ع) گفتن!
او که، ‌ مرگ‌ را جز سعادت‌ نمیدید ‌ و زندگى‌ با ستمکاران‌ را جز محنت‌ نمى‌دانست‌.
او که، همه هستی اش را با خود به قربانگاه آورد!
او که، ‌ فریاد بر آورد « آیا کسی هست که مرا یاری کند ؟ » « هل من ناصر ینصرنی؟ »
ای کاش تنها به گریه و اشک و ضجه زدن بر او و بر مصیبت اکتفا نمیکردیم!
ای کاش شیعه او بودیم!
ای کاش میفهمیدیم که امام حسین (ع) درس بزرگتر از شهادت به ما آموخت!
اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد
آجرک الله یا بقیه الله فی مصیبت جدک الحسین (ع)

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 89/11/4:: 5:26 عصر     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها